پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی چیست ؟

دکتر شایان


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وب سایت من خوش امدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی چیست ؟
نویسنده : ولی غلامی
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1398

پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی چیست ؟

زندگی برخی از افراد، سراسر زیبایی است. تعبیر من از برندسازی شخصی یک زندگی زیبا به همراه خلق زیبایی برای دیگران است. یک زندگی که از تمامی لحظات آن لذت می‌برید و دوستان، خانواده، همکاران و هواداران شما هم از کنار شما بودن و از شما شنیدن لذت می‌برند. البته ممکن است افرادی هم منتقد شما باشند و یا از موفقیت‌های شما ناراحت شوند.

چه زمانی باید برندسازی شخصی را آغاز کنم؟

اگر نگاه ایده‌آل‌گرا به برندشخصی داشته باشیم ممکن است هیچ‌وقت به دنبال آن نرویم. برندسازی شخصی صرفاً متعلق به هنرپیشه‌ها، خوانندگان، ورزشکاران و سیاستمداران نیست. لازم نیست کل مردم ایران یا کل دنیا شما را بشناسند. فقط لازم است افرادی که به مهارت‌های شما نیاز دارند شما را بشناسند و قبول داشته باشند. همچنین لازم نیست ابتدا به شخص فوق حرفه‌ای و بسیار موفق در حوزه خود تبدیل شوید و سپس اقدام به برندسازی شخصی کنید. ازنظر من، تنها اگر به مرحله خوبی از خودشناسی برسید می‌توانید برندسازی شخصی را آغاز کنید. بنابراین شروع برندسازی شخصی، پیش‌شرط خاصی ندارد فقط باید قبل از اقدامات اجرایی، به درک و شناخت خوبی از علایق، استعدادها و توانایی‌های خود برسید.

 

تا چه زمانی باید به برندسازی شخصی ادامه دهم؟

ازنظر من برندسازی شخصی یک مقصد نیست. مانند برند مدیاک رسیدن به نقطه اوج موفقیت و شهرت نیست. بلکه یک مسیر است. یک مسیر برای پیمودن زندگی به شیوه درست. یک سبک زندگی است که شما این توانایی را پیدا می‌کنید که هم به کار موردعلاقه خود بپردازید و هم در این کار موفق شده و کسب درآمد و شهرت کنید. بسیاری از مردم از این سبک زندگی می‌ترسند. به دلیل اینکه فکر می‌کنند اگر به کار موردعلاقه خود بپردازند نمی‌توانند درآمد کافی کسب کنند. من این جمله شکسپیر را خیلی دوست دارم. او می‌گوید تردیدها به ما خیانت می‌کنند. گاهی اوقات ما تردید داریم که به کار موردعلاقه خود بپردازیم. چون می‌ترسیم.

تابه‌حال به ریشه این ترس‌ها و تردیدها فکر کرده‌اید؟ شاید یکی از دلایل آن این باشد که افرادی را دیده‌ایم که به این مسیر رفته‌اند و شکست‌خورده‌اند. بله درست است. هر فردی که به دنبال کار موردعلاقه‌اش برود صرفاً پیروز و موفق نمی‌شود. ممکن است حتی به‌شدت شکست بخورد. به دلیل اینکه قواعد کار را نمی‌داند. اگر ما قواعد برندسازی شخصی را ندانیم شکست می‌خوریم.

 

آیا برندسازی شخصی صرفاً یک سری اقدامات اجرایی هست؟

برندسازی شخصی از زمانی شروع نمی‌شود که شما تصمیم می‌گیرید کاری که به آن علاقه ندارید را رها کنید و به کار موردعلاقه خود بپردازید. مسیر توسعه برند شخصی از زمانی شروع می‌شود که شما ذهن خود را نسبت به شیوه زندگی‌تان تغییر می‌دهید. ممکن است اگر امروز دیدگاهتان را نسبت به سبک زندگی‌تان عوض کنید، تغییرات زندگی شما از چند سال بعد آغاز شود، اما ذهن شما از همین امروز شروع به توسعه برند شخصی شما کرده است. بنابراین من دوست دارم به برندسازی شخصی بیشتر به‌عنوان یک فلسفه ذهنی نگاه کنید تا انجام یک سری اقدامات اجرایی. زمانی که نگاه خود را به زندگی تغییر دهید، فعالیت‌ها و اقدامات شما نیز به‌مرور تغییر می‌کنند.

 

منظور از برندِ اصیل چیست؟

یکی از اصول جدایی‌ناپذیر برندسازی شخصی تعهد است. تعهد به ذهنیتی که دیگران از ما دارند. ما اجازه نداریم در خلوت خودمان، خلاف تصور ذهنی‌ای که دیگران از ما دارند عمل کنیم. نفاق و دورویی به‌هیچ‌وجه پذیرفته نیست مانند برند ژولی پولی . اصلاً نیازی نیست طوری خودمان را نشان دهیم که همه مردم ذهنیت خوبی از ما داشته باشند. فقط کافی است صفات خود و استعدادهای خودمان را پیدا کنیم و آن‌ها را پرورش دهیم. در برندسازی شخصی توجه بیش اندازه به نقاط ضعفمان اهمیت چندانی ندارد. قرار نیست ما در همه زمینه‌ها خوب باشیم.

چیزی که برند شخصی شمارا زیبا و باورپذیر و اصیل می‌کند هارمونی است. کلام شما، رفتار شما، ظاهر و لباس شما و سبک زندگی شما باید با یکدیگر در هارمونی و هماهنگی کامل باشند. هراندازه که تناقض در شما بیشتر باشد، اصالت برند شخصی شما کاهش می‌یابد.

 

نمایشگر ویدیو

 

00:00

07:54

 

 

برندسازی شخصی همانند ساختن یک بنای زیبا است. بنابراین نیاز دارید چهارستون اصلی بنای منحصربه‌فرد خود را بشناسید:

4اصل

ستون اول: خودشناسی و کسب مهارت

اکثر افراد مهارت خاصی ندارند که آن‌ها را نسبت به دیگران متمایز کند. اگر شما این مهارت خاص را دارید پس ستون اول ساختمان برند شخصی شما محکم بناشده است. اگر شما مهارت متمایزکننده خاصی نسبت به دیگران ندارید بهتر است از همین امروز دست‌به‌کار شوید.

اگر از همین لحظه دست‌به‌کار شده‌اید مطمئناً این سؤال بزرگ ذهن شما را درگیر کرده است!

 

من در چه زمینه‌ای باید مهارت خود را توسعه بدهم؟

پرسش ۴ جمله زیر اشتباه بزرگی است که بسیاری از افراد مرتکب آن می‌شوند. مراقب باشید شما در دام این اشتباه بزرگ نیافتید. بسیاری از افراد وقتی می‌خواهند یک مهارت خاص را پیداکرده و در آن زمینه خود را پرورش دهند، این سؤالات به ذهنشان می‌آید:

 

۱- چه مهارتی درآمدزایی بیشتری دارد؟

۲- چه مهارتی کلاس اجتماعی بالاتری دارد؟

۳- کسب چه مهارتی ریسک کمتری دارد؟ (یعنی آزمایش خود را پس داده و هر فردی آن مهارت را کسب کرده موفق شده است)

۴- چه مهارتی را سریع‌تر می‌توان کسب کرد؟

اشتباه این افراد چیست؟ چرا با این طرز فکر موفق نمی‌شوند؟ این افراد به‌جای اینکه به توانایی‌های درونی خود نگاه کنند مدام به این موضوع فکر می‌کنند که دیگران چگونه موفق شده‌اند. اگر دیگران درزمینۀ خاصی موفق شده‌اند حتماً استعداد و علاقه زیادی نسبت به آن داشته‌اند. اگر شما در زمینه‌ای استعداد ندارید و وارد جنگ با افرادی شوید که استعداد زیادی در آن زمینه‌دارند، قطعاً شکست می‌خورید و هیچ‌گاه نمی‌توانید متمایز شوید. زیرا کاری که آن‌ها در یک روز انجام می‌دهند شما به دلیل برخورداری از استعداد کمتر، اگر خیلی به خودتان سختی دهید حداکثر در ۳ روز می‌توانید انجام دهید. پس همیشه از رقبای بااستعداد خود عقب هستید.

 

چگونه اولین گام توسعه برند شخصی‌ام را محکم بردارم؟

جواب شوال شما خودشناسی است. بجای اینکه به بیرون نگاه کنید و به دنبال این بگردید که دیگران از چه طریقی موفق شده‌اند، بهتر است به درون خود نگاه کنید. با توجه به شناختی که نسبت به خود دارید بررسی کنید در چه زمینه‌هایی استعداد دارید و به انجام چه‌کارهایی علاقه‌مند هستید.

 

سؤال اول: از کجا بفهمم در زمینه‌ای استعداد دارم؟

به گذشته خود نگاه کنید و ببینید چه‌کاری را بهتر و راحت‌تر و سریع‌تر از دیگران انجام داده‌اید. اگر چیزی به ذهنتان رسید، قطعاً استعداد شما در آن زمینه از دیگران بیشتر است. پس زمان را از دست ندهید و هرروز در زمینه‌ای که استعداد دارید تمرین کنید و مهارت خود را افزایش دهید.

 

سؤال دوم: اگر استعداد خودم را پیدا نکردم چه‌کار کنم؟

به این فکر کنید که به چه‌کاری علاقه دارید. ممکن است موضوعی را پیدا نکنید که در آن بهتر، راحت‌تر و سریع تراز دیگران عمل می‌کنید. اما جای نگرانی نیست. به این فکر کنید که چه‌کاری را با شور و شوق و علاقه انجام می‌دهید. دست‌به‌کار شوید و درزمینۀ موردعلاقه خود مهارت کسب کنید. شاید بعداً متوجه شوید که در این زمینه استعداد شما نیز نسبت به دیگران بیشتر است.

 

سؤال سوم: اگر به هیچ زمینه‌ای علاقه نداشتم چه‌کار کنم؟

به این فکر کنید که انجام چه‌کارهایی برای شما خسته‌کننده است. چه‌کارهایی را با اکراه انجام می‌دهید. در انجام چه فعالیت‌هایی زمان برای شما دیر می‌گذرد و دوست دارید هر چه زودتر از انجام آن کار خلاص شوید. برای تمامی این‌ کارهای خسته‌کننده، لیست سیاه تهیه کنید و وقتی‌که تصمیم گرفتید مهارتی را در خود پرورش دهید، بررسی کنید که آن مهارت جزو لیست سیاه شما نباشد. جای نگرانی نیست. فقط کاری را انجام دهید که جزو لیست سیاه شما نیست. مطمئن باشید پس از کمی پیشرفت علاقه شما در آن زمینه بیشتر می‌شود و ممکن است نشانه‌هایی از استعداد و نبوغ را نیز پس از مدتی، در آن زمینه در خود ببینید.

 

جمله زیبای آقای دارن هاردی در مورد برند شخصی:

 

برند شخصی شما همان تصویر شفاف، مثبت و قدرتمندی است که هرگاه دیگران به شما فکر می‌کنند، به ذهنشان خطور می‌کند.

 

شما می‌توانید ویدئو صحبت ۵ دقیقه‌ای ایشان در مورد برندسازی شخصی را با زیرنویس فارسی در وب‌سایت آپارات مشاهده فرمایید.

 

ستون دوم: زیبایی‌شناسی

شما هم جزو افرادی هستید که فکر می‌کنند اگر در یک زمینه متخصص می‌شوند به کامیابی می‌رسند؟

به نظر من شما باهوش‌تر هستید چون قطعاً افراد متخصص زیادی را دیده‌اید که به ثروت و شهرت و کامیابی نرسیده‌اند.

 

چرا برخی از افراد متخصص رستگار نمی‌شوند؟

به دلیل اینکه فکر می‌کنند به‌جای ۴ ستون، می‌توانند ساختمان برند شخصی خود را تنها روی یک ستون بنا کنند. داشتن مهارت و تخصص تنها نقش یک ستون را ایفا می‌کند و اگر به موارد دیگر توجه نکنید برند شخصی شما فرومی‌ریزد.

 

یک فرد متخصص برای جلوگیری از فروپاشی برند شخصی خود در گام بعدی چه‌کاری باید انجام دهد؟

یک فرد متخصص باید علم زیبایی‌شناسی را یاد بگیرد و به آن توجه کند. یک فرد متخصص باید زیبا حرف بزند، زیبا لباس بپوشد، زیبا رفتار کند و اگر محصول یا خدماتی ارائه می‌دهد، به زیباتر شدن آن فکر کند.

 

آیا این بیت شعر معروف از سعدی متناقض با برندینگ شخصی است؟

صورتِ زیبایِ ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرتِ زیبا بیار

 

من هم کاملاً با این کلام سعدی موافقم. درواقع اگر باطن شما خوب نباشد هراندازه که به‌ظاهر خود توجه کنید ارزشی ندارد. ویژگی مشترک تمامی افراد کلاه‌بردار این است که ظاهر خوبی دارند اما باطن خوبی ندارند.

 

جمله معنی دار محمد رضا شعبانعلی در مورد اولویت زیبایی شناسی در برند سازی شخصی:

 

باید بدنی باشد تا برایش به دنبال لباسی بگردیم.

 

سؤال اصلی در برندسازی شخصی این است که اگر ما فردی بسیار متخصص با خصوصیات اخلاقی خوب بودیم آیا لازم است که به امور ظاهری بپردازیم؟

جواب: قطعاً لازم است.

چه منصفانه باشد چه نباشد، در برخوردهای اولیه، افراد بر اساس ظاهر و نحوه لباس پوشیدن و صحبت کردن ما درباره‌مان قضاوت می‌کنند. خصوصیات اخلاقی و رفتاری ما در بلندمدت برای دیگران آشکار می‌شود اما در برخوردهای اولیه، ظاهر زیبا و آراسته ما باعث ایجاد ذهنیت مثبت در دیگران می‌شود. اگر در برخوردهای اولیه تأثیر خوبی روی دیگران نگذاریم، بسیاری از فرصت‌های خوبی که در آینده ممکن است برای ما پیش بیاید، از بین می‌روند.

 

ستون سوم: تولید و انتشار محتوای تخصصی

 

فرض کنید شما فردی بسیار متخصص و حرفه‌ای هستید و به زیبایی ظاهر خود نیز اهمیت می‌دهید اما فقط مدیر شما از توانایی‌هایتان اطلاع دارد. به نظر شما چه سرنوشتی در انتظار شماست؟ بگذارید من جواب این سؤال را بدهم: بدون اینکه به آرزوهای خود برسید روزی فرامی‌رسد که در گمنامی خواهید مرد.

اگر حافظ، اشعاری که به ذهنش می‌رسید تنها برای همسر خود بازگو می‌کرد و هیچ اقدامی برای جمع‌آوری و انتشار آن انجام نمی‌داد، قطعاً در گمنامی چشم از دنیا فرومی‌بست.

از همین امروز در هر زمینه‌ای که تخصص دارید محتوا تولید کنید. این محتوا می‌تواند به‌صورت متن، صوت، ویدئو، عکس و یا اینفوگرافیک باشد. سپس دانش خود را در وب‌سایت و یا رسانه‌های اجتماعی از قبیل اینستاگرام، لینکداین، فیس‌بوک و … منتشر کنید.

به راهکارهایی فکر کنید که می‌توانید با استفاده از آن‌ها مهارت‌های خود را به دیگران معرفی کنید. اگر این کار را به‌خوبی انجام دهید، به شکل معجزه‌آسایی فرصت‌های طلایی خود را به شما نشان خواهند داد.

 

زمینه کاری من کاملاً تخصصی است درحالی‌که صفحات و اینستاگرام و فیس‌بوک من برای ارتباط با دوستان و خانواده‌ام است. مطالب تخصصی خود را چگونه منتشر کنم؟

اگر در یک صنعت خاص فعالیت می‌کنید و تولید محتوا درزمینۀ تخصصی‌تان برای عموم مردم کاربرد ندارد، اقدامات زیر را جهت انتشار دانش خود به‌کارگیرید:

 

اقدام اول:

یک وب‌سایت شخصی طراحی کنید. برای این کار لازم نیست هزینه بالایی بپردازید! یک‌هاست و یک دامین خریداری می‌کنید و از شرکت ارائه‌دهنده‌ هاست می‌خواهید که سیستم مدیریت محتوا وردپرس را بر روی‌هاست شما نصب کند. پس‌ازآن قادر هستید به‌راحتی مطالب خود را بر روی سایت شخصی‌تان آپلود کنید.

پس از قرار دادن مطالب تخصصی در وب‌سایت خود، لینک دسترسی به مطالب را برای تمام افرادی که در حوزه کاری شما هستند از طریق اس‌ام‌اس و یا ایمیل ارسال کنید و از آن‌ها درخواست کنید که به وب‌سایت شما مراجعه کنند.

 

اقدام دوم:

اگر عضو شبکه لینکداین نیستید، ابتدا در این سایت عضو شوید: www.linkedIn.com. این سایت جهت برقراری ارتباط با دیگران در فضای کسب‌وکار طراحی‌شده است. می‌توانید حوزه تخصصی خود را در قسمت جست‌وجوی سایت وارد کنید تا موتور جستجوی آن تمامی افرادی که در این سایت عضو هستند و در حوزه تخصصی شما فعالیت می‌کنند را به شما نشان دهد. سپس می‌توانید با این افراد ارتباط گرفته و مطالب تخصصی خود را برای آن‌ها ارسال کنید تا با توانایی‌های شما آشنا شوند.

هراندازه افراد بیشتری از توانایی‌های شما مطلع باشند، شانس موفقیتتان بیشتر می‌شود.

 

ستون چهارم: بازاریابی و تبلیغات

تبلیغات

برای ساخت برند شخصی قدرتمند، باید چهار ستون بنای شما محکم باشد.

فرض کنید درزمینۀ تخصصی‌تان کاملاً حرفه‌ای هستید، در برخوردهای اولیه تأثیر بسیار خوبی روی دیگران می‌گذارید و دانش خود را نیز به‌طور مرتب برای علاقه‌مندان منتشر می‌کنید؛ اما این موارد تضمینی برای موفقیت شما نیستند! به این دلیل که یکی از چرخ‌های ماشینِ برندینگ شخصی شما پنچر است. وقتی یکی از چرخ‌های اتومبیل پنچر باشد، حرکت اتومبیل بسیار کند می‌شود. وقتی شما بازاریابی و تبلیغات برای برند شخصی خود انجام ندهید، روند موفقیت شما بسیار کند خواهد بود.

 

چگونه درزمینۀ برند سازی شخصی بازاریابی انجام دهم؟

قدم اول در بازاریابی، تحقیقات بازار است. افراد موفق درزمینۀ تخصصی خود را پیدا کنید. این افراد رقبای اصلی شما هستند. پس از مشخص کردن رقبا به تحلیل هریک از آن‌ها بپردازید تا بفهمید نقاط ضعف و قوت آنان در چیست. سپس فصل مشترکِ نقاط ضعف رقبای خود را پیدا کنید و تلاش کنید در آن زمینه قدرتمند شوید. با این کار می‌توانید نسبت به رقبای خود متمایز شوید. اگر نسبت به همتایان خود مزیت رقابتی نداشته باشید، تبدیل‌شدن به یک برند شخصیِ ممتاز، ممکن است غیرممکن باشد.

 

چگونه درزمینۀ برندسازی شخصی تبلیغات انجام دهم؟

خجالت را کنار بگذارید و قدم اول را بردارید. در مورد توانایی‌های خود با دیگران صحبت کنید. منتظر نباشید که دیگران برای شما تبلیغ کنند. این باور اشتباه که تعریف از خود نشانه خودپسندی است را فراموش کنید. اگر اعتمادبه‌نفس لازم را نداشته باشید که در مورد توانایی‌هایتان صحبت کنید، دیگران به شما اعتماد نخواهند کرد. حتی ممکن است از قابلیت‌های فردی شما مطلع نشوند.

برای برندسازی شخصی خود پول‌خرج‌کنید.

برای اینکه افراد زیادی شما را بشناسند باید برای تبلیغات خود هزینه کنید.

 

چند روش تبلیغاتی برای توسعهٔ ارتباطات با دیگران:

– اگر وب‌سایت دارید و مطالب تخصصی را در آن منتشر می‌کنید، از سامانهٔ ایمیل مارکتینگ برای اطلاع‌رسانی به افراد در حوزه خود استفاده کنید.

– با پرداخت هزینه تبلیغات به گوگل در سامانهٔ گوگل ادوردز، کلیدواژه‌های مرتبط با تخصص خود را تعریف کنید تا در صدر نتایج جستجو نمایش داده شوید.

– با پرداخت هزینه جهت SEO وب‌سایت، مطالب وب‌سایت را برای موتورهای جستجو بهینه‌سازی کنید و در صدر نتایج جستجو، نمایش داده شوید.

– در مجلات تخصصی، مهارت خود را تبلیغ کنید.

– با فعال کردن عضویت پولی در لینکداین، می‌توانید به شکل بهتری با افراد متخصص حوزه خود ارتباط برقرار کنید و حتی به افرادی که شما را نمی‌شناسند و در شبکه ارتباطی شما نیستند ایمیل ارسال کنید.

 

با تقویت ۴ ستون برند شخصی خود می‌توانید به‌سرعت به موفقیت برسید؛ البته لازم است کمی صبور باشید. پروسه برندسازی شخصی همانند یک پروژه نیست که در زمان مشخصی شروع شود و در زمان مشخصی به پایان برسد، انتظار نداشته باشید که راه صدساله را در یک‌شب طی کنید. به‌مرور شاهد توسعه برند شخصی‌تان خواهید بود.

 

اگر تا این لحظه از مطالب این مقاله لذت برده‌اید به شما پیشنهاد می‌کنم کتاب من با عنوان رستاخیز برند شخصی را نیز مطالعه کنید.

 

کتاب رستاخیز برند شخصی

 

۳ توصیه در مورد رویکرد شما به کسب‌وکار

۱- بپذیرید که شما رئیس هستید

اگر شما جزو افرادی هستید که برای شرکت یا سازمانی کار می‌کنید احتمالاً این ذهنیت که شما رئیس هستید در ذهنتان بسیار کم‌رنگ است. اگر ذهنیت شما این‌طور شکل‌گرفته که برای فرد یا سازمان دیگری کار می‌کنید بنابراین شور شوق بسیار کمتری را در زندگی تجربه می‌کنید. برای به دست آوردن شور شوق در زندگی صرفاً لازم نیست که کسب‌وکاری شخصی راه‌اندازی کنید. فقط کافی است ذهنیت خود را از یک کارمند به یک رئیس تغییر دهید. باید بپذیرید که سکان‌دار کشتی، شما هستید و مسئولیت تمامی اتفاقاتی که در زندگی‌تان می‌افتد بپذیرید. اگر کارمند هستید، به این باور برسید که شما یک شرکت هستید که خدماتی را تولید می‌کند (این خدمات همان فعالیت‌هایی است که شما در ساعات کاری خود انجام می‌دهید) و این خدمات را به مدیرعامل شرکتی که در حال حاضر در آن مشغول به کار هستید به ازای یک قرارداد با پرداخت‌های ماهیانه می‌فروشید. به این طرز فکر اعتماد به نفس و شور و شوق شما در کار بسیار بیشتر می‌شود.

 

۲- دوران خدمت گذاری ۳۰ ساله تمام‌شده

در دهه‌های گذشته وقتی افراد به استخدام یک شرکت درمی‌آمدند به مدت ۳۰ سال در همان شرکت می‌ماندند تا درنهایت از همان شرکت بازنشسته شوند. در حال حاضر میانگین حضور یک فرد در یک شرکت حدود ۳ الی ۴ سال است. بعضی‌ها از این اتفاق می‌ترسند اما این روند ایجادشده یک فرصت بی‌نظیر برای شما به وجود می‌آورد تا فرصت‌های جدید را تجربه کنید و برند شخصی‌تان را توسعه دهید. شما می‌توانید انتخاب‌کننده باشید و تصمیم بگیرید که در چه سازمانی کارکنید. به شرطی که بتوانید مهارت‌های خود را همواره توسعه دهید و ارتباطات خود را با افراد هم‌صنف خود تقویت کنید.

 

۳- با توسعه برند شخصی، خود را برای دنیای پر از تغییرات آماده کنید

در زمان‌های گذشته اگر فردی کسب‌وکار موفقی داشت معمولاً به این فکر می‌کرد که فرزند و نوه او نیز همین شغل خانوادگی را ادامه می‌دهند و به‌صورت نسل به نسل، کسب‌وکار او ادامه خواهد داشت. اما امروزه صاحب یک کسب‌وکار موفق، حتی نمی‌تواند مطمئن باشد که تا ۵ سال آینده، کسب‌وکار او پابرجا هست یا نه! چه برسد به اینکه فکر کند فرزند او نیز وارث کسب‌وکارش خواهد شد. اگر برند شخصی خود را توسعه ندهید ممکن است در تغییرات سریع بازار کار، شغل خود را از دست بدهید و برای مدت زیادی بدون شغل باقی بمانید. به دلیل اینکه افرادی که برند شخصی ضعیفی دارند، یا مهارتی را در خود پرورش نداده‌اند و یا اگر درزمینه‌ای توانمند هستند، دیگران از توانایی آن‌ها اطلاعی ندارند.

 

آیا با توسعه برند شخصی‌ام، در تقابل با برند سازمان و شرکتی که در آن مشغول به کار هستم قرار نمی‌گیرم؟

مشتریان هر سازمانی دوست دارند برای خرید محصول یا دریافت خدمات، با یک انسان در ارتباط باشند. آن‌ها تمایل ندارند با یک لوگو و نام و نشان تجاری ارتباط بگیرند. بنابراین نقش نیروی انسانی بر سرنوشت هر شرکتی بسیار تأثیرگذار است. هراندازه برند شخصی شما توسعه‌یافته‌تر باشد، ارتباط بهتری با مشتریان برقرار می‌کنید. بنابراین هم خودتان سود می‌برید و هم شرکتی که در آن کار می‌کنید سود می‌برد.

برندینگ شخصی صرفاً مختص به تیم فروش و پشتیبانی شرکت نیست. حتی اگر شما در واحد حسابداری، بازرگانی یا اداری هستید بازهم نیاز به توسعه برند شخصی دارید. شما در سازمانتان هر سمتی داشته باشید بازهم در تعامل با دیگران هستید. فرقی ندارد دیگران، مشتریان شرکت باشند یا پرسنل شرکت. با برندینگ شخصی، تأثیر خوبی روی دیگران می‌گذارید.

فراموش نکنید که افرادی که دارای برند شخصی قدرتمندتری هستند، توسط مدیران بیشتر دیده می‌شوند و پاداش و ترفیع بیشتری خواهند داشت.

 

از ارزش‌های برند شرکتی که در آن کار می‌کنید مطلع شوید!

اگر برند شخصی شما با برند شرکتی که در آن کار می‌کنید هم‌راستا باشند، سرعت رشد شما به‌شدت افزایش می‌یابد. یک لیست از ارزش‌های اخلاقی خود تهیه کنید. سپس یک لیست از ارزش‌های اخلاقی شرکتی که در آن کار می‌کنید تهیه کنید. این لیست‌ها را باهم مقایسه نمایید.

 

اگر صداقت برای شما ارزش است و در زندگی به هر قیمتی صادق هستید اما شرکت شما با مشتری‌های خود صادق نیست، بنابراین این شرکت فضای مناسبی برای رشد شما نیست.

اگر کیفیت برای شما ارزش است، در شرکتی که محصولی باکیفیت پایین اما با قیمت ارزان ارائه می‌کند، نمی‌توانید موفق باشید.

اگر خرید کالاهای بسیار گران و خاص، از دید شما هدر دادن پول است، در شرکتی که کالای لوکس به فروش می‌رساند، نمی‌توانید موفق باشید.

اگر شما فردی مذهبی هستید، در شرکتی که فرهنگ‌سازمانی آن با عقاید شما متفاوت است نمی‌توانید موفق باشید.

بنابراین سعی کنید محل فعالیت خود را به‌دقت انتخاب کنید تا زمینه مناسب برای شکوفایی برند شما فراهم شود.

 

شخصیت خود را بر اساس ذائقه دیگران نسازید!

افراد زیادی با ما در ارتباط هستند. خانواده، دوستان، همکاران، هم‌کلاسی‌ها و عموم مردم. هر یک، دوست دارند مطابق با میل آن‌ها رفتار کنیم. قطعاً راضی کردن همه افراد غیرممکن است. اما حتی یک نفر از این گروه هم نباید باعث شود که شخصیت خود را بر اساس ذائقه او تغییر دهیم. حتی اگر آن فرد مهم‌ترین فرد زندگی ما باشد.

چیزی که بسیار اهمیت دارد این است که بدانیم چه کسی هستیم، در مسیر زندگی به کجا می‌خواهیم برویم و چه چیزهایی در این مسیر به ما شور و شوق و انگیزه می‌دهد. پس‌ازآن باید از ادراکات دیگران از خودمان بازخورد بگیریم. نه به این دلیل که خود را مطابق با میل دیگران تغییر دهیم. بلکه به خاطر اینکه بررسی کنیم آیا تصویری که از ما در ذهن دیگران شکل‌گرفته، همان تصویری است که خودمان دوست داریم در ذهنشان ایجاد کنیم است یا خیر.

اگر دوست داریم فرد قابل‌اعتمادی به نظر برسیم، بررسی کنیم ذهنیت دیگران در این زمینه نسبت به ما چگونه است. اگر این‌طور نیست رفتار خود را اصلاح کنیم و مجدد بازخورد بگیریم.

 

یک هدف بزرگ برای خود انتخاب کنید!

شما می‌توانید هزاران هدف کوچک داشته باشید. مثلاً ارتقاء شغلی بگیرید، خانه، اتومبیل و لوازم خانه بخرید یا مبلغ قابل‌توجهی پول پس‌انداز کنید. هدف بزرگ با این اهداف کوچک کاملاً متفاوت است. هدف بزرگ چیزی نیست که قرار است از این دنیا به دست آورید. هدف بزرگ، همان چیزی است که می‌خواهید به این دنیا اضافه کنید.

برای مشخص کردن هدف بزرگ باید ابتدا بررسی کنید به چه‌کاری علاقه دارید و چه فعالیتی در شما شور و شوق وصف‌ناپذیری ایجاد می‌کند. پس‌ازاینکه کار موردعلاقه‌تان را پیدا کردید، رسیدن به اوج موفقیت در آن کار، همان هدف بزرگ شما است.

بعد از مشخص کردن هدف بزرگتان، در پایان هرروز از خودتان بپرسید آیا در آن روز اقدامی عملی در جهت رسیدن به هدف بزرگتان انجام داده‌اید یا خیر؟

 

یک واقعیت تلخ این است که بسیاری از افراد در زندگی‌شان هدف بزرگ ندارند.

 

شور و اشتیاق خود را زنده نگه‌دارید!

بسیار پیش می‌آید که در ابتدای راه برندسازی شخصی، شور و اشتیاق زیادی داریم اما پس از مدتی دلسرد می‌شویم. ما از بازخورد مثبت کارهای خود انرژی می‌گیریم اما گاهی اوقات برای یک مدت طولانی بازخورد مثبت نمی‌گیریم و دلسرد می‌شویم.

وقتی ما یک‌دانه را در زمین می‌کاریم نباید انتظار داشته باشیم طی مدت یک سال تبدیل به یک درخت تنومند شود. حرکت دنیا به سمت تکامل، یک حرکت تدریجی است. بنابراین یکی از مؤلفه‌های مهم برندسازی شخصی، صبر و تحمل است. چندین سال طول می‌کشد که دانه برند ما تبدیل به یک درخت تنومند شود. طی این مدت نیاز داریم با حفظ تصویر واضح و لذت‌بخش لحظه رسیدن به هدف بزرگ خود، شور و شوق را در روحمان زنده نگه‌داریم.

 

به نقاط ضعف خود اهمیت ندهید!

به‌جای اینکه سعی کنید نقاط ضعف خود را اصلاح کنید، زمان خود را صرف تقویت هرچه بیشتر نقاط قوت خود نمایید. شما باید در یک زمینه عالی باشید به‌طوری‌که هیچ فرد دیگری در آن زمینه خاص، مهارت شمارا نداشته باشد. برای اینکه به این مرحله برسید باید تمام انرژی‌تان را متمرکز کنید و تمام‌وقت خود را صرف پرورش آن مهارت خاص نمایید.

معمولاً افراد دوست دارند در ذهن دیگران فرد کاملی به نظر برسند. بنابراین تلاش می‌کنند نقاط ضعف خود را برطرف کنند تا دیگران ذهنیت بهتری نسبت به آن‌ها داشته باشند. اما با این کار تبدیل به یک فرد معمولی در چند زمینه مختلف می‌شوند و هیچ‌گاه نمی‌توانند در یک زمینه تبدیل به یک ستاره شوند. برندسازی شخصی درصورتی‌که همراه با تمرکز مداوم بر روی یک مهارت خاص باشد نتیجه می‌دهد. به دلیل اینکه هر انسانی زمان محدودی طی شبانه‌روز دارد. اگر این زمان را به چند کار مختلف اختصاص دهد، در هیچ کاری نمی‌تواند به موفقیت‌های چشمگیر دست پیدا کند.

 

ادراکات ذهنی یکسانی را از خودتان در ذهن دیگران ایجاد کنید!

از دیدگاه برندسازی شخصی، درست نیست که افراد مختلف، دیدگاه‌های مختلفی نسبت به ما داشته باشند. اگر شخصیت ما در ذهن افراد خانواده‌مان با شخصیت ما در ذهن دوستان یا همکاران ما متفاوت باشد بدین معنی است که ما شخصیت چندگانه داریم. البته منظور از شخصیت، دایره واژگان کلامی ما هنگام صحبت با دیگران نیست. منظور از شخصیت، همان خصوصیات اخلاقی‌ای است که از ما در ذهن دیگران تداعی می‌شود.

بنابراین باید تلاش کنیم در هر زمان و هر موقعیتی، شخصیت یکسانی را به افرادی که در زندگی‌مان با آن‌ها مواجه می‌شویم نشان دهیم. در غیر این صورت، افراد مختلف تداعیات مختلفی را در ذهنشان نسبت به ما خواهند داشت.

 

به دیگران عشق هدیه دهید تا عشق دریافت کنید!

برندسازی شخصی صرفاً به معنای توسعه یک سری مهارت‌ها و شکوفا کردن آن‌ها نیست. انسان‌ها همانند ماشین‌ها نیستند. وجود آن‌ها پر از احساسات است. بنابراین نیاز دارید علاوه بر توسعه مهارت‌ها، احساسات خالص را در روابطتان انتشار دهید.

به دیگران بیشتر لبخند بزنید و سعی کنید کارهای انسان دوستانه بیشتری انجام دهید. اگر تنها معیار دادوستد و ارتباط شما با دیگران، پول باشد نمی‌توانید روابط انسانی قدرتمندی با آن‌ها ایجاد کنید. برخی اوقات برای اطرافیانتان زمان و انرژی بگذارید فقط به خاطر اینکه دوستشان دارید.

 

آیا بر اساس ارزش‌هایتان زندگی می‌کنید؟

قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهید باید به‌وضوح بدانید ارزش‌های اصلی زندگی شما چیست.

 

در آرمان‌های فکری شما چه مواردی بسیار مهم است؟

از تلاش و صرف انرژی برای تحقق چه چیزی بیشترین لذت را می‌برید؟

هدف بزرگ زندگی شما چیست؟

با پاسخ به این سؤالات ارزش‌های والای زندگی‌تان را پیدا می‌کنید. ممکن است ارزش‌های اصلی زندگی شما یکی از موارد زیر باشد:

وطن‌پرستی، حقیقت، دین‌داری، خانواده، شغل، کمک به دیگران، امیدواری، ساده زیستی، آموزش دیگران، کسب ثروت، کسب شهرت، کسب قدرت، رک‌گویی، محافظه‌کاری و غیره

پس‌ازاینکه ارزش‌های پراهمیت‌تر زندگی خود را پیدا کردید سعی کنید بر مسیر ارزش‌هایتان زندگی کنید. اگر طی روز کارهای را انجام دهید که در خلاف جهت ارزش‌های شما است، دچار سرخوردگی و افسردگی می‌شوید.

 

چشم‌اندازی واضح برای خود ترسیم کنید!

دوست دارید دنیا به چه جایی تبدیل شود؟

داشتن چشم‌انداز با داشتن هدف بزرگ متفاوت است. هدف بزرگ، به‌تنهایی توسط شما قابل تحقق است. اما چشم‌انداز ممکن است یک هدف گروهی باشد که تحقق آن نیازمند این باشد که هزاران نفر طی صدها سال برای رسیدن به آن هدف تلاش کنند.

برای درک بهتر، چند مثال از چشم‌انداز می‌آورم:

برقراری صلح در کل دنیا، تساوی حقوق زن و مرد،رفع نیازهای اولیه همه مردم دنیا، ایجاد برابری حقوق اجتماعی، حفظ محیط‌ زیست، دنیایی که همه مردم باسواد هستند، دنیای همراه با آزادی بیان و غیره

شما هم می‌توانید یکی از این موارد و یا موضوعی که دغدغه اصلی ذهن شما در این دنیا هست را به‌عنوان چشم‌انداز خود انتخاب کنید.

 

برای تعیین چشم‌انداز، به دنبال استفاده از واژه‌های منفی نباشید. به‌عنوان‌مثال مبارزه با فقر یا مبارزه با فساد، واژه‌های خوبی برای انتخاب چشم‌انداز نیستند. نیاز نیست با سایه‌ها و تاریکی‌ها مبارزه کنید. بجای آن به دنیا نور و روشنایی هدیه دهید. با این کار بجای اینکه وجود شما پر از نفرت و کینه شود، عشق را در وجود خود پرورش می‌دهید.

 

داشتن چشم‌انداز یکی از ملزمات برندسازی شخصی است و همانند روحی است که به زندگی شما دمیده می‌شود و به همه فعالیت‌های شما معنا و مفهوم می‌دهد. داشتن چشم‌انداز شمارا به یک فرد متعهد و کاریزماتیک تبدیل می‌کند.

 

نیاز نیست با سایه‌ها و تاریکی‌ها مبارزه کنید. بجای آن به دنبال نور و روشنایی باشید.

 

مأموریت خود را به بهترین شکل انجام دهید!

هر یک از ما برای مأموریت ویژه‌ای پا به این دنیا گذاشته است و تا آخرین لحظات عمر خود فرصت داریم این مأموریت را به بهترین شکل به اتمام برسانیم. مأموریت هیچ فردی با فرد دیگر، یکسان نیست. البته معمولاً کلیات مأموریت ما با برخی از افراد، مشابه است. اما جزئیات این مأموریت برای هر انسانی، منحصربه‌فرد است.

مأموریت زندگی شما حتماً باید هم‌راستای چشم‌انداز شما باشد. در غیر این صورت چشم‌انداز شما چیزی جز یک تجسم بی‌معنی نیست. درواقع ممارست به انجام مأموریت زندگی، ما را به فردی تبدیل می‌کند که نسبت به چشم‌انداز خود متعهد است. فقط کافی است که خودمان را باور داشته باشیم.

وقتی مأموریت شما هم‌راستای چشم‌انداز شما است، مهم‌ترین وظیفه شما این است که یک گروه متحد از افرادی که چشم‌انداز مشابهی با شما دارند ایجاد کنید. مثلاً اگر چشم‌انداز شما حفظ محیط زیست است، باید تلاش کنید با افرادی که چشم‌انداز آن‌ها نیز حفظ محیط زیست است، هم‌راستا و متحد شوید و بین مردم دنیا یک آگاهی جمعی ایجاد کنید تا به پاکیزه کردن محیط زیست بپردازند و با افراد و سازمان‌هایی که محیط زیست را آلوده می‌کنند، مقابله نمایند.

 

به هنگام شنیدن نظرات دیگران به یک بندباز حرفه‌ای تبدیل شوید!

مسیر برندسازی شخصی همانند بندبازی بر روی یک طناب باریک است. بنابراین هرلحظه ممکن است به سمت چپ یا راست متمایل شده و درنهایت سقوط کنید.

 

اگر نظرات دیگران برای شما خیلی مهم باشد به سمت چپ متمایل می‌شوید. هرروز فردی را می‌بینید که در مورد شما نظر می‌دهد. اگر بخواهید همه‌ی افراد را راضی نگه‌دارید پس از مدتی هویت اصیل خود را از دست می‌دهید و تبدیل به یک عروسک خیمه‌شب‌بازی می‌شوید که فقط به دنبال راضی کردن دیگران است.

اگر به نظر دیگران هیچ توجهی نکنید به سمت راست متمایل می‌شوید. شما به یک فرد خودرأی و همه‌چیزدان تبدیل می‌شوید که به افکار و عقاید خود تعصب کورکورانه دارد. این ارتباط یک‌طرفه و همراه با غرور، باعث می‌شود به‌مرور جایگاه مثبت خود را در ذهن و قلب اطرافیان و مخاطبان خود از دست بدهید و با ادامه این روند، برند شخصی شما سقوط خواهد کرد.

بنابراین توجه به نظر اطرافیان در مسیر برند سازی شخصی، هوشیاری و زیرکی خاصی را می‌طلبد. جایی که لازم است باید خود را با توجه به‌نقد مثبت دیگران تغییر دهید و جایی که لازم نیست، صرفاً به خاطر جلب رضایت دیگران، نباید هویت و خط‌مشی فکری و رفتاری خود را از تغییر دهید.

 

عمل‌گرا باشید و مهارت خود را افزایش دهید!

برندسازی شخصی صرفاً به این معنا نیست که در زندگی، مأموریت و چشم‌انداز داشته باشید، مثبت اندیش باشید و شور و شوق درونی خود را حفظ کنید. نکات فوق برای ادامه دادن به مسیر پرسونال برندینگ به ما کمک می‌کنند. اگر شما عمل‌گرا گرا نباشید و به‌صورت پیوسته مهارت خود را توسعه ندهید، هنوز به نقطه شروع نرسیده‌اید.

اگر فردی به نقطه شروع برندسازی شخصی نرسیده باشد. توجه بیش‌ازحد به مواردی که در طی مسیر به او کمک می‌کنند، فایده چندانی ندارد.

 

فقط مهارت‌های مرتبط را توسعه دهید!

در برندسازی شخصی، این تفکر که یادگیری هر مهارت از ندانستن آن بهتر است کاملاً اشتباه است. شما به‌اندازه کافی فرصت ندارید که هر چیزی که دوست داشتید را یاد بگیرید. به‌عنوان‌مثال برخی افراد بدون هیچ هدف خاصی زبان فرانسه یاد می‌گیرند. ممکن است در سال حدود ۴۰۰ ساعت به یادگیری زبان فرانسه اختصاص دهند اما هیچ‌گاه از خودشان نمی‌پرسند که راه بهتری برای استفاده کردن از این ۴۰۰ ساعت زمان مفید برایشان وجود داشته است یا خیر.

اگر شما اهداف مشخصی دارید پس به‌وضوح می‌دانید که چه مهارتی به پیشبرد هدف شما کمک می‌کند و توسعه چه مهارتی ربطی به اهداف شما ندارد. یادگیری مهارت‌های بی‌ربط را کنار بگذارید و فقط به دنبال پرورش مهارت‌های مرتبط با اهدافتان باشید.

 

از همتایان خود متمایز شوید!

برندسازی شخصی و تمایز دو واژه جدایی‌ناپذیر از یکدیگر هستند. به مدرک تحصیلی خود بیش‌ازاندازه تکیه نکنید. هزاران نفر دیگر هم همانند شما همین مدرک تحصیلی را دارند. به سمت شغلی خود هم تکیه نکنید. افراد زیادی هستند که همین سمت شغلی شمارا دارند.

ابتدا همتایان خود را پیدا کنید. همتایان شما افرادی هستند که مدرک تحصیلی مشابه و یا سمت شغلی مشابه با شما را دارند و یا در مقیاس کوچک‌تر افرادی هستند که به همراه شما در یک شرکت کار می‌کنند.

پس از پیدا کردن همتایان خود بررسی کنید که آن‌ها در چه زمینه‌هایی ضعیف هستند و تلاش کنید که به‌صورت پیوسته دریکی از آن زمینه‌ها کسب مهارت کنید. به‌مرور شما تبدیل به یک فرد متمایز در حوزه کاری خود تبدیل می‌شوید.

 

اگر متمایز شوید به‌راحتی قابل‌جایگزینی نیستید.

 

برندسازی شخصی یک مسیر آرام و بدون ریسک نیست!

وقتی شما بر اساس چشم‌انداز و آرمان‌هایتان شروع به توسعه برند شخصی خود می‌کنید به‌مرور به فرد پخته‌تری در حوزه مهارت‌های خود تبدیل می‌شوید. ممکن است آن‌قدر رشد کنید که در محیط قبلی جایی برای شکوفایی شما نباشد. بنابراین برای اینکه فضای بیشتری برای پرورش خود داشته باشید نیاز دارید ریسک کنید و محیط خود را تغییر دهید.

هر محیط جدیدی برای شما ناشناخته است و نمی‌توانید به‌صورت دقیق پیش‌بینی کنید چه اتفاقاتی برای شما خواهد افتاد. اما شما باید حرکت کنید و پذیرای تغییرات جدید در زندگی خود باشید. شما باید باوجود ترس‌هایتان، ریسک کنید.

اگر شما در حال حاضر در شرکتی مشغول به کار هستید و طی ۳ سال آینده مهارت‌های خود را با سرعت زیادی توسعه دهید. ممکن است ۳ سال بعد، سمت شغلی متناسبی در آن شرکت برای شما وجود نداشته باشید. بنابراین یا باید در آن شرکت کوچک بمانید و تا آخر عمر درجا بزنید و از محدوده امن زندگی‌تان خارج نشوید و یا اینکه ریسک بکنید. شما می‌توانید کسب‌وکار شخصی راه بیندازید و یا به شرکت بزرگ‌تری بروید که فضای بهتری برای شکوفایی شما فراهم می‌کند. انتخاب با شماست!

 

آماده ظهور افراد مخالف در زندگی‌تان باشید!

هراندازه برند شما قوی‌تر شود، طرفداران شما بیشتر می‌شوند اما طبیعتاً مخالفان شما هم بیشتر خواهند شد. پس خودتان را برای این اتفاق آماده کنید. تا زمانی که شما فرد مهمی نیستید کسی با شما مخالفت نمی‌کند اما اگر بزرگ شوید، جامعه مخالفان شما نیز بزرگ می‌شوند.

کسی در مورد یک گوشی موبایل گمنام نقدی نمی‌نویسد اما به‌راحتی می‌توانید هزاران نقد در مورد گوشی‌های موبایل اپل و سامسونگ پیدا کنید. این اتفاق در مورد پرسونال برندهای بزرگ هم صادق است.

بنابراین اگر به برند بزرگی تبدیل شدید و منتقدان زیادی پیدا کردید، تلاش نکنید که رفتار خود را تغییر دهید تا منتقدان شما کمتر شوند. شما باید هویت اصیل و واقعی خود را حفظ کنید. داشتن منتقد به این معنا نیست که شما فرد ناموفقی هستید. همان‌طور که شرکت‌های اپل و سامسونگ، باوجود داشتن منتقدان فراوان، شرکت‌های ناموفق و ضعیفی به شمار نمی‌آیند.

 

ثبات شخصیت داشته باشید تا دیگران به شما اعتماد کنند!

برندسازی شخصی در حالتی که کسی به شما اعتمادی ندارد هیچ دستاوردی برای شما نخواهد داشت. مهم‌تر از اینکه شما چه شخصیتی دارید این است که شخصیت شما ثبات داشته باشد. اگر اطرافیان شما در بازه‌های زمانی مختلف رفتارهای شخصیتی متفاوتی از شما ببینند، در ارتباط با شما دچار سردرگمی می‌شوند و نمی‌توانند روی شما حساب ویژه‌ای باز کنند.

با انجام تمرینات مناسب درزمینهٔ پرورش هوش هیجانی، می‌توانید در کنترل احساسات در موقعیت‌های مختلف، مهارت خوبی کسب کنید.

علاوه بر کنترل احساسات، داشتن خطی مشی فکری مشخص نیز به ثبات شخصیتی شما کمک می‌کند. افرادی که حزب باد هستند و در موقعیت‌های مختلف، بر اساس نفع شخصی، موضع خود را تغییر می‌دهند، شاید در کوتاه‌مدت منفعت بیشتری کسب کنند اما در بلندمدت، برند شخصی خود را تخریب می‌کنند.

 

در دنیایی که توجه، به کالایی کمیاب تبدیل‌شده است. شما به دیگران توجه کنید!

اگر وقت شما محدود است، ارتباطات خود را با دیگران اولویت‌بندی کرده و ارتباط با افرادی که در اولویت پایین‌تر زندگی شما هستند را متوقف کنید. اما اگر تصمیم گرفتید دقایق یا ساعاتی را با فردی بگذرانید تمام توجه خود را معطوف به او کنید. هیچ‌وقت انجام چند کار به‌صورت هم‌زمان در وقت ما صرفه‌جویی ایجاد نمی‌کند بلکه فقط کیفیت کارهای ما را پایین می‌آورد. بنابراین اگر در ارتباط با دیگران چند کار دیگر هم به‌طور هم‌زمان انجام دهیم و به آن‌ها توجه کافی نداشته باشیم، برند شخصی خود را تخریب می‌کنیم.

توجه کامل به دیگران باعث می‌شود احساس کنند فرد بسیار مهمی هستند و این کار انرژی مثبت زیادی را درونشان ایجاد می‌کند.

 

با تغییرات دنیا هم گام باشید!

دنیایی امروزی روزبه‌روز در حال تغییر است. برخی از افرادی که سن بین ۵۰ تا ۷۰ سال دارند باوجوداینکه هنوز در دنیای کسب‌وکار حضور دارند و بازنشست نشده‌اند، اما نتوانسته‌اند خود را با دنیای دیجیتال وفق دهند. این افراد نحوه استفاده صحیح از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی را بلد نیستند و باوجوداینکه ممکن است افراد باسوادی باشند اما از دید خیلی از افراد، بی‌سواد تلقی می‌شوند. علاوه بر اینکه جایگاه آن‌ها در ذهن اطرافیان نزول کرده، عدم یادگیری سواد ارتباط با دنیای دیجیتال، باعث شده فرصت‌های زیادی را نیز از دست بدهند.

 

شاید خوشحال باشید که سواد دیجیتال شما قابل‌قبول است و جزو افراد فوق‌الذکر نیستید. اما فراموش نکنید که اگر شما هم با تغییرات سریع دنیا همگام نباشید و در برنامه برندسازی شخصی خود، مهارت‌هایتان را به‌روز نکنید، ممکن است طی ۲۰ سال آینده به همین سرنوشت دچار شوید.

 

اگر سرعت تغییرات دنیا از سرعت تغییرات شما تجاوز کند، شکست شما نزدیک است. جک ولش

 

فراموش نکنید که عقل سالم در بدن سالم است!

بدن سالم شما را موفق نمی‌کند اما اگر بدن شما ناسالم باشد به‌طورجدی جلوی موفقیت شمارا می‌گیرد. تلاش زیاد شما را موفق می‌کند اما تلاش بیش‌ازحد که باعث شود زمان کافی برای ورزش و استراحت نداشته باشید نه‌تنها شما را موفق نمی‌کند بلکه جلوی موفقیت شمارا می‌گیرد.

 

علاوه بر ورزش و استراحت مراقب کیفیت و حجم غذایی هم که می‌خورید باشید. خوردن غذای زیاد برای چند ساعت بازدهی کاری ما را کاهش می‌دهد و غذای بی‌کیفیت در بلندمدت، مشکلات جبران‌ناپذیری در بدن ما ایجاد می‌کند.

 

گزارش‌های خبری را نگاه نکنید و اپلیکیشن‌های خبری را از گوشی موبایلتان پاک‌کنید!

شاید فکر کنید که برای برندسازی شخصی باید همواره به‌روز باشید و برای به‌روز بودن باید به‌طور مرتب، اخبار مختلف را دنبال کنید.

 

اگر گفته می‌شود در پروسه برندسازی شخصی نیاز است با تغییرات دنیا همگام باشید، منظور این است که فقط مهارت‌های اصلی خود را به‌روز نگه‌دارید و فقط اخبار مرتبط با حوزه کاری خود را دنبال کنید.

 

گوش دادن به اخبار عمومی برای شما همانند سم است و نتیجه‌ای جز بالا بردن استرس و افزایش ناامیدی برای شما ندارد. شاید از هر ۱۰۰ خبری که در روز می‌شنوید، ۲ الی ۳ خبر برای شما مفید باشد و مابقی برای شما مضر است. پس اگر به‌طورکلی از همه این اخبار چشم‌پوشی کنید برای شما بهتر است.

 

اگر یک ظرف غذا جلوی شما بگذارند و بگویند %۳ این غذا سالم است و ۹۷% آن مسموم است، آیا این غذا را می‌خورید یا به‌طورکلی از خوردن آن چشم‌پوشی می‌کنید؟

 

توانایی‌های خود را به‌عنوان یک رهبر توسعه دهید!

حتماً نیاز نیست شما سِمَت مدیریت و سرپرستی داشته باشید و پس‌ازآن به دنبال توسعه مهارت‌های خود به‌عنوان یک رهبر باشید. شما به هر شغلی که مشغول باشید، رهبر زندگی خود هستید. همان‌طور که به نوشیدن آب نیاز دارید، به توسعه مهارت‌های رهبری هم نیاز دارید.

یکی از مهارت‌های یک رهبر برجسته این است که با کلام و رفتار خود می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و افراد زیادی را برای انجام یک هدف مشخص متحد کند. اگر شما هم در مسیر برندسازی شخصی هستید، باید این توانایی را داشته باشید که دیگران را برای تحقق مأموریتتان در زندگی هم‌قسم کنید. باید افرادی که مأموریت مشابهی با شما در زندگی‌شان دارند پیدا کند و یک انرژی جمعی ایجاد کنید.

 

وقتی با دیگران در مورد خودتان صحبت می‌کنید. وقتی به مردم می‌گویید چه خدمت یا محصولی به آن‌ها ارائه می‌کنید، همانند یک رهبر مقتدر، پرشور و الهام‌بخش باشید.

 

احترام و توجه خود را فقط به کسی که به شما حقوق می‌دهد معطوف نکنید!

برخی از افراد در محیط کار، فقط برای مدیرعامل و مدیر مستقیمشان احترام و توجه زیادی قائل هستند. آن‌ها به افرادی که هم‌سطح یا در رده پایین‌تری هستند توجه نمی‌کنند. این رفتار نه‌تنها باعث می‌شود از دید دیگران، فردی چاپلوس به نظر برسید، بلکه باعث می‌شود در مسیر برندسازی شخصی، فرصت‌های پیشروی‌تان را محدود کنید.

فرصت‌های خوب در زندگی همیشه توسط مدیرعامل شما برایتان پیش نمی‌آید. بلکه بسیاری از فرصت‌ها، توسط افرادی در زندگی شما ایجاد می‌شود که اصلاً فکرش را هم نمی‌کرده‌اید. بنابراین هر رابطه ارزش منحصربه‌فرد خودش را دارد. پس باید به اطرافیان خود توجه بیشتری معطوف کنید.

البته شما از دیگران تأثیر می‌گیرید. بنابراین به همگان احترام بگذارید اما با همگان هم‌نشین نشوید. اگر کسی چیزی برای یاددادن به شما ندارد، پس هم‌نشین مناسبی برای شما نیست.

 

این حقیقت است که از دل برود هر آنکه از دیده رود!

تا می‌توانید با مخاطبان هدفتان ارتباط بیشتری برقرار کنید. اگر در حال حاضر با مخاطبان خود فقط به‌صورت رودررو ارتباط دارید، سعی کنید ساختاری را پیاده کنید تا در فضای مجازی هم با آن‌ها ارتباط داشته باشد. اگر ارتباط شما با مخاطبان، صرفاً در فضای مجازی هست، برنامه‌ریزی کنید به‌صورت رودررو و تلفنی هم با برخی از آن‌ها ارتباط بگیرید.

حتی اگر شما در حال حاضر جایگاه خوبی در ذهن مخاطبان خود دارید، اگر برای مدتی با آن‌ها ارتباطی نگیرید به‌مرور در ذهن آن‌ها کمرنگ‌تر می‌شوید. در برندسازی شخصی، حفظ پایداری و پیوستگی در رفتار و ارتباط شما با مخاطبان هدفتان اهمیت بسیار بالایی دارد.

 

مشخص کنید چه فایده‌ای برای دیگران دارید!

شاید برای شما کاملاً واضح باشد که قرار است چه کمکی به مخاطبان خود بکنید. اما آیا دیگران هم به همین وضوح، شما را می‌شناسند؟

در دنیای پر از مشغله امروزی هیچ‌کس به شما توجه نمی‌کند مگر اینکه دقیقاً بداند شما چه کمکی می‌توانید به او بکنید. دیگران باید بدانند که ارتباط با شما چه سودی می‌تواند برایشان داشته باشد. اگر می‌خواهید در سازمانی استخدام شوید شما باید به آن‌ها نشان دهید که به چه میزان می‌توانید برای آن‌ها بازگشت سرمایه ایجاد کنید. در غیر این صورت کسی تمایل ندارد روی شما سرمایه‌گذاری کنید.

اگر می‌خواهید دیگران صفحات اجتماعی یا وبلاگ شمارا دنبال کنند باید در معرفی آن، حتماً به دیگران بگویید با دنبال کردن این صفحه یا این وبلاگ چه سودی عایدشان می‌شود. این سود صرفاً سود مادی نیست. می‌تواند کسب دانش بیشتر یا سرگرمی باشد.

 

در برندسازی شخصی فروتنی بیش‌ازحد، سَم است!

اگر شما در مورد توانایی‌های خود صحبت نکنید، پس چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ فراموش نکنید که هراندازه که شما درزمینهٔ تخصصی خود مهارت داشته باشید، اگر کسی از توانایی‌های شما مطلع نباشد، هیچ‌گاه به جایگاهی که شایسته آن هستید نخواهید رسید. بنابراین باید دست‌به‌کار شوید و خودتان را به‌تمامی افرادی که به مهارت یا محصول شما نیاز دارند معرفی کنید.

معرفی کردن خود به دیگران را با Show off و خودپسندی اشتباه نگیرید. این الفاظ زمانی در مورد شما صادق است که تظاهر کرده و دیگران را فریب دهید. اما اگر در مورد چیزی که واقعاً در وجود شما هست صحبت کنید، هم به خودتان وهم به دیگران خدمت بزرگی کرده‌اید. به دلیل اینکه هم باعث شکوفایی برند شخصی خود می‌شوید و هم دیگران فردی را که دقیقاً به او نیاز داشتند، به‌راحتی پیدا می‌کنند.

 

در مورد توانایی‌هایتان ساده صحبت کنید!

برخی از افراد آن‌قدر پیچیده صحبت می‌کنند که اگر یک ساعت به فرد مقابلشان توضیح دهند که چه‌کاری انجام می‌دهند، بازهم کسی متوجه نمی‌شود آن‌ها دقیقاً چه‌کاری انجام می‌دهند. رعایت سادگی در گفتار، یکی از الزامات برندسازی شخصی است.

شما باید بتوانید حداکثر طی ۲ الی ۳ جمله و با زبان ساده خودتان را معرفی کنید. همین‌الان این متن معرفی کوتاه خود را آماده کنید و طی روزهای آینده با همین کلمات خودتان را به چند نفر معرفی کنید. سپس بازخورد بگیرید که آیا دیگران کاملاً متوجه می‌شوند که چه سودی برای دیگران دارید یا خیر.

 

در معرفی خود به دیگران از عنوان‌های شغلی مبهم استفاده نکنید!

برخی از مدل‌های معرفی باوجوداینکه از جملات ساده‌ای تشکیل‌شده‌اند اما در برندسازی شخصی شما تأثیر مثبتی ندارد و به مخاطب کمک نمی‌کند که بفهمد دقیقاً شما چه‌کاری انجام می‌دهید. چند مثال از معرفی‌های مبهم:

من مدیرعامل هستم. من مدیر فروش هستم. من حسابدار هستم. من در حوزه IT کار می‌کنم. من نقاش هستم. من هنرمند هستم.

این نوع معرفی‌ها آن‌قدر کوتاه هستند که طرف مقابل هیچ‌چیز متوجه نمی‌شود. مثلاً وقتی می‌گویید نقاش هستم اصلاً نمی‌فهمد که نقاش ساختمان هستید، در مغازه صافکاری نقاشی کار می‌کنید یا نقاشی پرتره سیاه‌قلم انجام می‌دهید. بجای آن به‌عنوان‌مثال می‌توانید بگویید: من نقاش اتومبیل‌های لوکس باقیمت ۵۰۰ میلیون تومان به بالا هستم. یا بگویید: من متخصص نقاشی با آبرنگ هستم و در تهران تدریس خصوصی انجام می‌دهم .همچنین می‌توانید در صفحه اینستاگرام من آموزش‌های ویدئویی رایگان من را ببینید.

 

محل کار خود را ارتقاء دهید!

یکی از مواردی که در برندسازی شخصی شما تأثیرگذار است، شرکتی هست که در آن مشغول به کار هستید. بنابراین همیشه باید تلاش کنید که محل کار خود را ارتقاء دهید. معمولاً یک مشکل رایج برای افراد موفق رخ می‌دهد. آن‌ها در شرکتی که کار می‌کنند موفق هستند. اما توانایی‌های آن‌ها به‌قدری توسعه‌یافته که اگر به شرکتی بزرگ‌تر بروند، درآمد و روند رشد آن‌ها ۲ برابر می‌شود. اما آن‌ها هیچ‌وقت شغل خود را تغییر نمی‌دهند. معمولاً این اتفاق به دلایل مختلفی روی می‌دهد:

آن‌ها از تغییر می‌ترسند. به محل کار خود و به همکاران خود عادت کرده‌اند و مطمئن نیستند در محل کار جدید هم به همین شکل راحت باشند.

ازآنجایی‌که پرسنل بسیار خوبی هستند، مدیریت شرکت همواره با او خوش‌رفتاری می‌کند و نسبت به بقیه کارکنان، احترام و توجه بیشتری برای او قائل است. بنابراین این شکل از احترام و توجه برای افراد موفق بسیار خوشایند است. به‌طوری‌که ترجیح می‌دهند در همین شرایط بمانند.

آن‌ها اعتمادبه‌نفس کافی ندارند و خودشان هم باور ندارند که با این حد از توانایی، به‌راحتی می‌توانند درآمد خود را ۲ برابر کنند.

 

برگه رزومه شما بیوگرافی و زندگی‌نامه شما نیست!

۴ نکته بسیار مهم در نوشتن رزومه باید رعایت شود:

تا آنجا که می‌توانید جملات اضافه را از رزومه خود حذف کنید. حتی اگر شما ۳۰ سال سابقه کار دارید بازهم باید رزومه شما تک‌برگ باشد. برخی افراد بر این باور هستند که هراندازه تعداد صفحات رزومه بیشتر باشد بهتر است. همواره در نظر بگیرید که مدیران امروز بسیار پرمشغله هستند و آن‌ها علاوه بر رزومه شما، حداقل ده‌ها رزومه دیگر را دریافت کرده‌اند و به‌هیچ‌عنوان فرصت ندارند رزومه ۳ صفحه‌ای شمارا بخوانند.

تلاش کنید اطلاعات رزومه به‌صورت تیتر وار و طبقه‌بندی‌شده باشد و از جملات بلند پرهیز کنید. برای هر قسمت از رزومه سر تیتر قرار دهید به‌طوری‌که بررسی آن برای کارفرما بسیار آسان باشد.

فردی که می‌خواهد شمارا استخدام کند برایش بسیار مهم است که همکاری با شما چه منفعتی برای او دارد. پس شما هم با همین دید رزومه خود را بنویسید و سعی کنید به‌طور غیرمستقیم به خواننده رزومه، فواید همکاری کارفرما با خودتان را توضیح دهید.

هرگونه ادعای دروغ در برگه رزومه، مغایر با اصول برندسازی شخصی است. اگر شما با دروغ گفتن در مورد خودتان، کارفرما را متقاعد به استخدام کنید، پس از چند ماه، هویت واقعی شما برملا می‌شود و جایگاه برند شخصی خود را در ذهن دیگران به‌شدت تخریب می‌کنید.

رزومه شما، صرفاً آن برگه‌ای نیست که برای کارفرما ارسال می‌کنید!

با ظهور شبکه‌های اجتماعی، کارفرمایان هم سعی می‌کنند دقت نظر بیشتری در استخدام‌های خود داشته باشند. همواره افرادی که در زمینه برندسازی شخصی فعال بوده‌اند، شانس بیشتری برای استخدام شدن در سازمان‌های خوب دارند.

 

امکان دارد قبل از استخدام، صفحه لیندکداین و اینستگرام شما هم چک شود. همچنین ممکن است اسم شما در گوگل جستجو شده و نتایج آن بررسی شود. بنابراین قبل از اینکه فرد دیگری هویت شمارا در فضای دیجیتال بررسی کند، خودتان این کار را انجام دهید.

 

اسم خود را در گوگل جستجو کنید و ببینید چه نتایجی می‌آید. اگر هیچ نتیجه‌ای از شما ظاهر نشد خوشحال نباشید. فردی که برندسازی شخصی خوبی داشته است حتماً در چند جستجوی اول گوگل نتایج خوبی از او ظاهر می‌شود.

پروفایل لینکداین خود را مجدداً بررسی کنید. در مورد علایق و توانایی‌های خود بیشتر بنویسید. پست‌هایی مرتبط با توانایی‌های خود منتشر کنید.

بنابراین فکر نکنید اگر مدیری به هنگام استخدام شما، با جستجودر فضای مجازی، اطلاعاتی از شما پیدا نکند خیلی خوب است. اتفاقاً خیلی بد است. چون ممکن است رقبای شما در مصاحبه استخدامی سیگنال‌های مثبتی از خود در فضای مجازی به‌جای گذاشته باشند. پس به‌راحتی می‌توانند از شما پیشی بگیرند.

 

دانش خود را منتشر کنید!

اگر برندسازی شخصی برایتان مهم است نیاز دارید در صفحه جستجوی گوگل دیده شوید. یکی از بهترین راه‌حل‌های پیش روی شما این است که دانش خود را منتشر کنید. بسیاری از افراد وقتی اسم خود را در صفحه جستجوی گوگل وارد می‌کنند، هیچ اطلاعات قابل‌توجهی از خود نمی‌بینند. اگر شما فرد مشهوری نباشید کسی در مورد شما چیزی نمی‌نویسد و این وظیفه تنها بر عهده خودتان است.

شما باید در مورد مهارت‌ها، عقاید و علایق خود شروع به نوشتن کنید. اگر دانش و مهارتی دارید، آن را به دیگران آموزش دهید. اگر در مورد یک موضوع سیاسی، اجتماعی، هنری، ورزشی و غیره نظری دارید، آن را با دیگران به اشتراک بگذارید.

منبع : آموزش برندسازی شخصی




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)





آمار مطالب

:: کل مطالب : 52
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 248
:: باردید دیروز : 9
:: بازدید هفته : 267
:: بازدید ماه : 538
:: بازدید سال : 6425
:: بازدید کلی : 6425

RSS

Powered By
loxblog.Com